معنی فارسی sentimento

B1

احساس، عاطفه، یا روحی که در یک اثر هنری وجود دارد.

A term referring to emotion or feeling, often used in artistic contexts.

example
معنی(example):

این فیلم پر از احساس بود و جوهر عشق را به تصویر کشید.

مثال:

The movie was full of sentimento, capturing the essence of love.

معنی(example):

شعر او احساسی عمیق درباره زندگی را منتقل کرد.

مثال:

His poem conveyed a deep sentimento about life.

معنی فارسی کلمه sentimento

: معنی sentimento به فارسی

احساس، عاطفه، یا روحی که در یک اثر هنری وجود دارد.