معنی فارسی separability

B1

قابلیت جدایی، امکان جداسازی اجزاء یا عناصر از یکدیگر را توصیف می‌کند.

The quality of being separable or able to be separated.

example
معنی(example):

قابلیت جدایی اجزا این دستگاه را برای مونتاژ آسان می کند.

مثال:

The separability of the components makes this device easy to assemble.

معنی(example):

در ریاضیات، قابلیت جدایی می‌تواند به انواع مختلفی از توابع اشاره کند.

مثال:

In mathematics, separability can refer to different types of functions.

معنی فارسی کلمه separability

: معنی separability به فارسی

قابلیت جدایی، امکان جداسازی اجزاء یا عناصر از یکدیگر را توصیف می‌کند.