معنی فارسی separatory
B2جداکننده، اشاره به شیوه یا روشی دارد که منجر به جداسازی میشود.
Relating to or causing separation; serving to separate.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
روشهای جداکننده در آزمایشگاه به جداسازی ترکیبات کمک کرد.
مثال:
The separatory methods in the laboratory helped isolate the compounds.
معنی(example):
ما از یک روش جداکننده برای تفکیک نمونهها استفاده کردیم.
مثال:
We used a separatory approach to differentiate the samples.
معنی فارسی کلمه separatory
:
جداکننده، اشاره به شیوه یا روشی دارد که منجر به جداسازی میشود.