معنی فارسی septentrionally

B1

به صورت شمالی.

In a northern direction or manner.

example
معنی(example):

روستا به طور شمالی در نزدیکی کوه‌ها واقع شده است.

مثال:

The village is located septentrionally, near the mountains.

معنی(example):

او به سمت شمالی نقل مکان کرد تا از آب و هوای خنک‌تر لذت ببرد.

مثال:

She moved septentrionally to enjoy the cooler weather.

معنی فارسی کلمه septentrionally

: معنی septentrionally به فارسی

به صورت شمالی.