معنی فارسی serting

B1

فرآیند ارائه یا آماده‌سازی لوازم یا غذا برای خدمت.

The act of preparing or arranging something for presentation, especially food.

example
معنی(example):

سرو کردن میز زمان می‌برد.

مثال:

Serting the table takes time.

معنی(example):

او از آماده‌سازی خانه‌اش برای تعطیلات لذت برد.

مثال:

She enjoyed serting her home for the holidays.

معنی فارسی کلمه serting

: معنی serting به فارسی

فرآیند ارائه یا آماده‌سازی لوازم یا غذا برای خدمت.