معنی فارسی setbolt
B1تنظیم کردن یک میله یا پروفیل برای قفل کردن به طور ایمن و ثابت.
To adjust or fix a bolt in place to secure something.
- VERB
example
معنی(example):
مطمئن شوید که بولت را محکم کنید.
مثال:
Make sure to set the bolt tightly.
معنی(example):
او باید قبل از ادامه، بولت را تنظیم کند.
مثال:
He had to set the bolt before continuing.
معنی فارسی کلمه setbolt
:
تنظیم کردن یک میله یا پروفیل برای قفل کردن به طور ایمن و ثابت.