معنی فارسی shakily

B1

به‌صورت ناپایدار یا لرزان، معمولاً به خاطر ترس یا ضعف.

In an unsteady or trembling manner, often due to fear or weakness.

example
معنی(example):

او بعد از پیاده‌روی طولانی لرزان راه می‌رفت.

مثال:

He walked shakily after the long hike.

معنی(example):

او در طول ارائه‌اش لرزان صحبت کرد.

مثال:

She spoke shakily during her presentation.

معنی فارسی کلمه shakily

: معنی shakily به فارسی

به‌صورت ناپایدار یا لرزان، معمولاً به خاطر ترس یا ضعف.