معنی فارسی shakiness
B1حالت ناپایدار یا لرزان، بهخصوص در مورد اشیاء یا افراد.
The quality of being unsteady or trembling, especially in reference to objects or people.
- NOUN
example
معنی(example):
لرزش میز نوشتن را سخت کرد.
مثال:
The shakiness of the table made it hard to write.
معنی(example):
لرزش او نشان میداد که او عصبی است.
مثال:
His shakiness showed that he was nervous.
معنی فارسی کلمه shakiness
:
حالت ناپایدار یا لرزان، بهخصوص در مورد اشیاء یا افراد.