معنی فارسی shelterlessness

B1

نبود پناهگاهی برای زندگی، در فقر و بی‌خانمانی به سر بردن.

The state of being without shelter or a safe place to stay.

example
معنی(example):

مرد بی خانمان درد بی سرپناهی را احساس کرد.

مثال:

The homeless man felt the pain of shelterlessness.

معنی(example):

بی سرپناهی می‌تواند منجر به مشکلات بهداشتی زیادی شود.

مثال:

Shelterlessness can lead to many health problems.

معنی فارسی کلمه shelterlessness

: معنی shelterlessness به فارسی

نبود پناهگاهی برای زندگی، در فقر و بی‌خانمانی به سر بردن.