معنی فارسی shepherdly

B1

خصوصیت یا ویژگی که مشابه چوپانی باشد، مراقب و دلسوز.

Of or relating to a shepherd; exhibiting qualities of care and guidance.

example
معنی(example):

طبیعت چوپانی او او را به یک رهبر بزرگ تبدیل کرد.

مثال:

His shepherdly nature made him a great leader.

معنی(example):

او نگرانی چوپانی را برای دوستانش نشان داد.

مثال:

She showed a shepherdly concern for her friends.

معنی فارسی کلمه shepherdly

: معنی shepherdly به فارسی

خصوصیت یا ویژگی که مشابه چوپانی باشد، مراقب و دلسوز.