معنی فارسی shieldling
B1شیلدینگ، فردی که در هنرهای دفاعی آموزش میبیند یا به محافظت از دیگران اختصاص دارد.
A person trained in protective or defensive skills.
- NOUN
example
معنی(example):
شیلدینگ جوان راههای دفاع را آموخت.
مثال:
The young shieldling learned the ways of defense.
معنی(example):
به عنوان یک شیلدینگ، او آموزش دید تا از جامعهاش حفاظت کند.
مثال:
As a shieldling, he was trained to protect his community.
معنی فارسی کلمه shieldling
:
شیلدینگ، فردی که در هنرهای دفاعی آموزش میبیند یا به محافظت از دیگران اختصاص دارد.