معنی فارسی shiftable

A2

قابلیت تغییر مکان یا ترتیب، به طوری که شما بتوانید آن را به آسانی جابه‌جا کنید.

Able to be shifted; easily movable.

example
معنی(example):

این مبل قابلیت جابه‌جایی دارد و به شما اجازه می‌دهد به راحتی اتاق نشیمن خود را بچینید.

مثال:

This couch is shiftable, allowing you to rearrange your living room easily.

معنی(example):

طبیعت تغییرپذیر نرم‌افزار آن را کاربرپسند می‌کند.

مثال:

The shiftable nature of the software makes it user-friendly.

معنی فارسی کلمه shiftable

: معنی shiftable به فارسی

قابلیت تغییر مکان یا ترتیب، به طوری که شما بتوانید آن را به آسانی جابه‌جا کنید.