معنی فارسی shiftage

B1

فرایند جابجایی یا تغییر، به ویژه در زمینه کار یا مسئولیت‌ها.

The act of shifting or changing positions or responsibilities.

example
معنی(example):

جابجایی می‌تواند گاهی اوقات در طول انتقال‌ها منجر به سردرگمی شود.

مثال:

Shiftage can sometimes result in confusion during transitions.

معنی(example):

جابجایی کارکنان در این ماه به بدی مدیریت شد.

مثال:

The shiftage of employees was poorly managed this month.

معنی فارسی کلمه shiftage

: معنی shiftage به فارسی

فرایند جابجایی یا تغییر، به ویژه در زمینه کار یا مسئولیت‌ها.