معنی فارسی shiftful
B1به فردی اطلاق میشود که تغییرات مکرر دارد یا در تصمیمگیریها و تعهدات ناپایدار است.
Characterized by a lack of stability; often changing or variable.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او فردی است که هرگز به یک شغل ثابت نمیماند.
مثال:
He is a shiftful person who never sticks to one job.
معنی(example):
نگرش بیثبات او باعث شد که برای او حفظ دوستی دشوار باشد.
مثال:
Her shiftful attitude made it hard for her to keep friends.
معنی فارسی کلمه shiftful
:
به فردی اطلاق میشود که تغییرات مکرر دارد یا در تصمیمگیریها و تعهدات ناپایدار است.