معنی فارسی shiftiness
B1عدمصداقت یا بیثباتی، به ویژه در رفتار یا پاسخها.
The quality of being evasive or unreliable.
- NOUN
example
معنی(example):
عدمصداقت در پاسخهای او باعث شد که همه مشکوک شوند.
مثال:
The shiftiness in his answers made everyone suspicious.
معنی(example):
در طول بحث، عدمصداقت در لحن او قابل توجه بود.
مثال:
There was a noticeable shiftiness in her tone during the discussion.
معنی فارسی کلمه shiftiness
:
عدمصداقت یا بیثباتی، به ویژه در رفتار یا پاسخها.