معنی فارسی shipbreaking
B1شکستن کشتی، فرآیند خارج کردن و فروش قطعات و متریالهای کشتیهای قدیمی.
The process of dismantling old ships for parts or scrap material.
- NOUN
example
معنی(example):
شکستن کشتی شامل جدا کردن کشتیهای قدیمی است.
مثال:
Shipbreaking involves dismantling old ships.
معنی(example):
حیاط شکستن کشتی مشغول فعالیت بود.
مثال:
The shipbreaking yard was busy with activity.
معنی فارسی کلمه shipbreaking
:
شکستن کشتی، فرآیند خارج کردن و فروش قطعات و متریالهای کشتیهای قدیمی.