معنی فارسی shipbroken

B1

کشتی‌شکسته، به معنای کشتی‌ای که به دلیل آسیب دیگر قادر به حرکت در دریا نیست.

A ship that has been damaged or rendered unusable.

example
معنی(example):

کشتی شکسته دیگر به درد دریا نمی‌خورد.

مثال:

The shipbroken vessel was no longer seaworthy.

معنی(example):

پس از طوفان، قایق شکسته روی ساحل باقی ماند.

مثال:

After the storm, the shipbroken boat was left on the shore.

معنی فارسی کلمه shipbroken

: معنی shipbroken به فارسی

کشتی‌شکسته، به معنای کشتی‌ای که به دلیل آسیب دیگر قادر به حرکت در دریا نیست.