معنی فارسی shrimpiest
B1شریمپیترین، صفتی برای بیان کمیت بیشینه شریمپ یا ویژگیهای شریمپی در میان گزینهها.
The superlative form of 'shrimpy', indicating the highest degree of being small or cute.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این کیک شریمپیترین کیکی است که تا به حال چشیدهام!
مثال:
This is the shrimpiest cake I've ever tasted!
معنی(example):
من میخواهم شریمپیترین نسخه این غذا را در رستوران سفارش دهم.
مثال:
I want the shrimpiest version of that dish at the restaurant.
معنی فارسی کلمه shrimpiest
:
شریمپیترین، صفتی برای بیان کمیت بیشینه شریمپ یا ویژگیهای شریمپی در میان گزینهها.