معنی فارسی shrimplike

B1

شبیه به میگو، معمولاً در اشاره به شکل یا بافتی به کار می‌رود که شبیه میگو باشد.

Resembling a shrimp in form or characteristics.

example
معنی(example):

متن غذای مورد نظر شبیه میگو بود و بسیار جذاب بود.

مثال:

The texture of the dish was shrimplike and very appealing.

معنی(example):

ناخن‌های او دارای خمیدگی شبیه میگو بودند که منحصر به فرد بود.

مثال:

Her nails had a shrimplike curvature that was unique.

معنی فارسی کلمه shrimplike

: معنی shrimplike به فارسی

شبیه به میگو، معمولاً در اشاره به شکل یا بافتی به کار می‌رود که شبیه میگو باشد.