معنی فارسی shrinal
B1منطقهای کوچک که به عنوان یک مکان مقدس یا برای عبادت شناخته میشود.
A small shrine or a dedicated place for worship.
- NOUN
example
معنی(example):
تزئینات در منطقه حرم بسیار زیبا بودند.
مثال:
The decorations in the shrinal area were very beautiful.
معنی(example):
آنها یک حرم جدید برای احترام به قدیس محلی ساختند.
مثال:
They built a new shrinal to honor the local saint.
معنی فارسی کلمه shrinal
:
منطقهای کوچک که به عنوان یک مکان مقدس یا برای عبادت شناخته میشود.