معنی فارسی shrovy

B1

شرووی به حالتی اشاره دارد که در آن جذابیت و ظرافت وجود دارد.

Having an elegant or flowing appearance.

example
معنی(example):

رفتار شرووی او باعث می‌شد که فهمیدن تفکراتش دشوار باشد.

مثال:

His shrovy demeanor made it hard to know what he was thinking.

معنی(example):

او همیشه لباس‌های شرووی می‌پوشید که به شکلی زیبا جاری بودند.

مثال:

She always wore shrovy clothes that flowed beautifully.

معنی فارسی کلمه shrovy

: معنی shrovy به فارسی

شرووی به حالتی اشاره دارد که در آن جذابیت و ظرافت وجود دارد.