معنی فارسی siffle
B1سوت زدن، تولید یک صدای بالا و تیز از طریق لبها، معمولاً به عنوان نشانهای از شادی یا توجه.
To make a high-pitched sound by forcing air through pursed lips.
- VERB
example
معنی(example):
کودکان در بازی سوت خواهند زد.
مثال:
The children will siffle during the game.
معنی(example):
او زمانی که خوشحال است، سوت میزند.
مثال:
He likes to siffle whenever he is happy.
معنی فارسی کلمه siffle
:
سوت زدن، تولید یک صدای بالا و تیز از طریق لبها، معمولاً به عنوان نشانهای از شادی یا توجه.