معنی فارسی sifflement

B1

صدای سوت، به ویژه صدای تیز و بلندی که از یک شیء به دلیل جریان هوا تولید می‌شود.

A whistling sound, especially a sharp and loud sound produced by an object due to airflow.

example
معنی(example):

صدای سوت کتری نشان می‌دهد که آب در حال جوش است.

مثال:

The sifflement of the kettle signaled that the water was boiling.

معنی(example):

ما صدای عجیبی از سمت جنگل شنیدیم.

مثال:

We heard a strange sifflement coming from the woods.

معنی فارسی کلمه sifflement

: معنی sifflement به فارسی

صدای سوت، به ویژه صدای تیز و بلندی که از یک شیء به دلیل جریان هوا تولید می‌شود.