معنی فارسی sightproof

B1

غیرقابل مشاهده و جلوگیری از دیدن.

Designed to prevent sight or visibility; blocking view.

example
معنی(example):

پنجره‌های غیرقابل مشاهده اتاق را تاریک و دنج نگه داشت.

مثال:

The sightproof windows kept the room dark and cozy.

معنی(example):

آنها پرده‌های غیرقابل مشاهده را برای حفظ حریم خصوصی نصب کردند.

مثال:

They installed sightproof curtains for privacy.

معنی فارسی کلمه sightproof

: معنی sightproof به فارسی

غیرقابل مشاهده و جلوگیری از دیدن.