معنی فارسی silential

B1

مرتبط با سکوت و بی‌صدا، به ویژه در متن ارتباطات.

Pertaining to silence, especially in the context of communication.

example
معنی(example):

ژست‌های سایلنشیال هنرمندان تماشاگران را مجذوب کرد.

مثال:

The silential gestures of the performers captivated the audience.

معنی(example):

رویکرد سایلنشیال او به ارتباط تازه و نو بود.

مثال:

Her silential approach to communication was refreshing.

معنی فارسی کلمه silential

: معنی silential به فارسی

مرتبط با سکوت و بی‌صدا، به ویژه در متن ارتباطات.