معنی فارسی silking
B1فرآیند تولید ابریشم از کرمهای ابریشم، عمدتاً شامل برداشت پیلهها و استخراج الیاف ابریشم.
The process of extracting silk from silkworm cocoons.
- NOUN
example
معنی(example):
فرآیند ابریشمکشی یک مرحله اساسی در تولید ابریشم است.
مثال:
Silking is an essential process in silk production.
معنی(example):
عمل ابریشمکشی از پیلهها قبل از پردازش آنها انجام میشود.
مثال:
The silking of cocoons happens before they are processed.
معنی فارسی کلمه silking
:
فرآیند تولید ابریشم از کرمهای ابریشم، عمدتاً شامل برداشت پیلهها و استخراج الیاف ابریشم.