معنی فارسی sinuating
B2در حال حرکت به شکلی سینوسی یا پیچیده، به ویژه در هنر یا طراحی.
The act of creating a winding or curving shape.
- VERB
example
معنی(example):
خطوط سینوسوار طراحی را جذابتر کردند.
مثال:
Sinuating lines made the design more interesting.
معنی(example):
هنرمند از سینوسوار کردن فرمهای منظره لذت میبرد.
مثال:
The artist enjoyed sinuating the contours of the landscape.
معنی فارسی کلمه sinuating
:
در حال حرکت به شکلی سینوسی یا پیچیده، به ویژه در هنر یا طراحی.