معنی فارسی sistency
B2ثبات، استمرار یا یکنواختی در یک وضعیت یا عملکرد.
The quality of always behaving or performing in a similar way.
- NOUN
example
معنی(example):
ثبات او در عملکردش باعث ارتقای او شد.
مثال:
Her consistency in performance earned her a promotion.
معنی(example):
ثبات کلید ایجاد اعتماد در روابط است.
مثال:
Sistency is key to building trust in relationships.
معنی فارسی کلمه sistency
:
ثبات، استمرار یا یکنواختی در یک وضعیت یا عملکرد.