معنی فارسی sittringy
B1نشاندگی، حالتی که چیزی به طور خاص به مکان یا وضعیتی اشاره میکند که در آن قرار دارد.
The quality of being placed or arranged in a particular position or setting.
- OTHER
example
معنی(example):
نشستن گلها زنبورهای زیادی را جذب کرد.
مثال:
The sittringy of the flowers attracted many bees.
معنی(example):
مجموعه او تأثیر نشاندگی دارد که چشم را جذب میکند.
مثال:
Her collection has a sittringy effect that draws the eye.
معنی فارسی کلمه sittringy
:
نشاندگی، حالتی که چیزی به طور خاص به مکان یا وضعیتی اشاره میکند که در آن قرار دارد.