معنی فارسی situ
B1موقعیت، حالت یا وضعیت یک چیز یا فرد در زمان یا مکان خاص.
The position or state of something or someone at a specific time or place.
- NOUN
example
معنی(example):
موقعیت پروژه در جلسه مورد بحث قرار گرفت.
مثال:
The situ of the project was discussed in the meeting.
معنی(example):
درک موقعیت برای برنامهریزی بسیار ضروری است.
مثال:
Understanding the situ is crucial for planning.
معنی فارسی کلمه situ
:
موقعیت، حالت یا وضعیت یک چیز یا فرد در زمان یا مکان خاص.