معنی فارسی skainsmate

B1

دوستی نزدیک و صمیمی که از مدت‌ها پیش وجود دارد.

A close and intimate friend, usually known for a long time.

example
معنی(example):

او از دوران کودکی دوست نزدیک من بوده است.

مثال:

He's been my skainsmate since childhood.

معنی(example):

پیدا کردن یک دوست نزدیک در یک شهر جدید می‌تواند چالش‌برانگیز باشد.

مثال:

Finding a skainsmate in a new city can be challenging.

معنی فارسی کلمه skainsmate

: معنی skainsmate به فارسی

دوستی نزدیک و صمیمی که از مدت‌ها پیش وجود دارد.