معنی فارسی skair
B1احساس عدم آرامش یا ترس در یک موقعیت یا شرایط خاص.
To cause someone to feel uneasy or anxious.
- OTHER
example
معنی(example):
ابرها شروع به تاریک شدن کردند و من احساس بیقراری کردم.
مثال:
The clouds began to skair, making me feel uneasy.
معنی(example):
وقتی او آن شوخی را کرد، به نظر میرسید که کمی همه را ناراحت کرد.
مثال:
When he made that joke, it seemed to skair everyone a little.
معنی فارسی کلمه skair
:
احساس عدم آرامش یا ترس در یک موقعیت یا شرایط خاص.