معنی فارسی skeletonise
B1فرایند یا عمل اسکلتی کردن که به حذف جزئیات غیرضروری اشاره دارد.
To reduce to a skeletal form, typically by removing unnecessary details.
- verb
verb
معنی(verb):
To reduce to a skeleton.
example
معنی(example):
برای اسکلتی کردن نقاشی، تنها خطوط اضافی را پاک کنید.
مثال:
To skeletonise the drawing, simply remove the excess lines.
معنی(example):
آنها برنامهریزی کردهاند تا مدل را برای تغییرات آسانتر اسکلتی کنند.
مثال:
They plan to skeletonise the model for easier modifications.
معنی فارسی کلمه skeletonise
:
فرایند یا عمل اسکلتی کردن که به حذف جزئیات غیرضروری اشاره دارد.