معنی فارسی skeletonizing

B1

فرایند تبدیل یک شکل یا داده به یک حالت ساده‌شده که تنها عناصر اساسی آن را نشان می‌دهد.

The action of reducing something to its skeletal structure.

verb
معنی(verb):

To reduce to a skeleton.

example
معنی(example):

فرایند اسکلتی کردن یک شی می‌تواند جزئیات ساختاری مهمی را آشکار کند.

مثال:

The process of skeletonizing an object can reveal important structural details.

معنی(example):

پژوهشگران در حال اسکلتی کردن داده‌ها برای بینش‌های واضح‌تر هستند.

مثال:

Researchers are skeletonizing the data for clearer insights.

معنی فارسی کلمه skeletonizing

: معنی skeletonizing به فارسی

فرایند تبدیل یک شکل یا داده به یک حالت ساده‌شده که تنها عناصر اساسی آن را نشان می‌دهد.