معنی فارسی skeletonises

B1

عمل اسکلتی کردن که شامل تبدیل تصاویر به اشکال ساده‌تر می‌باشد.

To perform the action of skeletonizing, typically applied to images or models.

verb
معنی(verb):

To reduce to a skeleton.

example
معنی(example):

این ابزار گرافیکی جدید تصاویر را در چند ثانیه اسکلتی می‌کند.

مثال:

The new graphic tool skeletonises images in seconds.

معنی(example):

این برنامه عکس‌ها را برای ایجاد انیمیشن‌ها به سرعت اسکلتی می‌کند.

مثال:

The app skeletonises photos to create animations quickly.

معنی فارسی کلمه skeletonises

: معنی skeletonises به فارسی

عمل اسکلتی کردن که شامل تبدیل تصاویر به اشکال ساده‌تر می‌باشد.