معنی فارسی skimpiness
B1کمبود یا ناکافی بودن در چیزی، به ویژه در زمینه لباس یا تزئینات.
The quality of being insufficient or inadequate; scantiness.
- NOUN
example
معنی(example):
اندک بودن لباس همه را شگفتزده کرد.
مثال:
The skimpiness of the outfit surprised everyone.
معنی(example):
آنها از کمبود تزئینات ناامید شدند.
مثال:
They were disappointed by the skimpiness of the decorations.
معنی فارسی کلمه skimpiness
:
کمبود یا ناکافی بودن در چیزی، به ویژه در زمینه لباس یا تزئینات.