معنی فارسی skinball
B1بازی ای که در آن از توپهای کوچک و سبک استفاده میشود.
A game played with a small ball, often associated with summer activities.
- NOUN
example
معنی(example):
بچهها در پارک آفتابی پوست توپ بازی کردند.
مثال:
The children played skinball in the sunny park.
معنی(example):
پوست توپ یک بازی محبوب در میان بچهها در تابستان است.
مثال:
Skinball is a popular game among kids during summer.
معنی فارسی کلمه skinball
:
بازی ای که در آن از توپهای کوچک و سبک استفاده میشود.