معنی فارسی skinch

B1

skinch، محصولی برای مراقبت از پوست که به بهبود کیفیت آن کمک می‌کند.

A cosmetic or skincare product used for skin improvement.

example
معنی(example):

او یک محصول مراقبت از پوست خاص به نام skinch را استفاده کرد.

مثال:

She applied a special skincare product called skinch.

معنی(example):

کارشناس زیبایی پیشنهاد می‌کند که از skinch برای بهبود سلامت پوست استفاده کنید.

مثال:

The beauty expert recommends using skinch for better skin health.

معنی فارسی کلمه skinch

: معنی skinch به فارسی

skinch، محصولی برای مراقبت از پوست که به بهبود کیفیت آن کمک می‌کند.