معنی فارسی slammock

B1

به معنای ورود یا حرکت با شور و اشتیاق.

To move or act in an energetic or vigorous way.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت با قدرت به رقابت وارد شود.

مثال:

He decided to slammock his way through the competition.

معنی(example):

او یک سبک ویژه و هیجان‌انگیز در رقصش دارد.

مثال:

She has a unique slammock style in her dance.

معنی فارسی کلمه slammock

: معنی slammock به فارسی

به معنای ورود یا حرکت با شور و اشتیاق.