معنی فارسی sleepry

B1

خواب‌آلود، حالتی که نشان‌دهنده نیاز به خواب است.

Feeling drowsy or in need of sleep.

example
معنی(example):

کودکان بعد از بازی در تمام روز احساس خواب‌آلودگی کرده بودند.

مثال:

The children were feeling sleepry after playing all day.

معنی(example):

او در طول فیلم حالتی خواب‌آلود داشت.

مثال:

She had a sleepry demeanor during the movie.

معنی فارسی کلمه sleepry

: معنی sleepry به فارسی

خواب‌آلود، حالتی که نشان‌دهنده نیاز به خواب است.