معنی فارسی slewingslews

B2

مجموعه‌ای بزرگ و متنوع از چیزها یا فعالیت‌ها، به ویژه در یک زمینه خاص.

A large number or array of things, typically organized or categorized.

example
معنی(example):

کتابدار در ایجاد فهرست‌های زیاد از پیشنهادهای کتاب مهارت داشت.

مثال:

The librarian had a knack for creating slewingslews of book recommendations.

معنی(example):

هر تابستان، اردو فعالیت‌های زیادی برای کودکان سازماندهی می‌کرد.

مثال:

Every summer, the camp organized slewingslews of activities for the kids.

معنی فارسی کلمه slewingslews

: معنی slewingslews به فارسی

مجموعه‌ای بزرگ و متنوع از چیزها یا فعالیت‌ها، به ویژه در یک زمینه خاص.