معنی فارسی slidableness
B1ویژگی یا کیفیت قابل حرکت یا لغزش که معمولاً در تجهیزاتی که باید به آسانی جابجا شوند استفاده میشود.
The quality or state of being able to slide easily.
- NOUN
example
معنی(example):
قابلیت لغزش دربها آنها را کاربر پسند کرده بود.
مثال:
The slidableness of the doors made them user-friendly.
معنی(example):
فاکتور قابلیت لغزش برای این نوع مبلمان اهمیت دارد.
مثال:
The slidableness factor is important for this type of furniture.
معنی فارسی کلمه slidableness
:
ویژگی یا کیفیت قابل حرکت یا لغزش که معمولاً در تجهیزاتی که باید به آسانی جابجا شوند استفاده میشود.