معنی فارسی slightiness

B1

مقدار جزئی یا کمبود در شدت یا اندازه.

The quality of being slight; the degree of slightness.

example
معنی(example):

کم‌وزنی پارچه باعث می‌شود که راحت باشد.

مثال:

The slightiness of the fabric made it comfortable to wear.

معنی(example):

او هنگام صحبت کردن نکته‌ی کمی در صدای او را متوجه شد.

مثال:

He noticed the slightiness in her voice when she spoke.

معنی فارسی کلمه slightiness

: معنی slightiness به فارسی

مقدار جزئی یا کمبود در شدت یا اندازه.