معنی فارسی slimish
B1نسبتاً لاغر، به معنای ظاهری که به سمت لاغری میرود.
Relatively slim; not very thin but having a slim appearance.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او با وجود سنش، قامت لاغری داشت.
مثال:
She had a slimish build despite her age.
معنی(example):
ظاهر لاغر او همه را در قرار ملاقات شگفتزده کرد.
مثال:
His slimish appearance surprised everyone at the reunion.
معنی فارسی کلمه slimish
:
نسبتاً لاغر، به معنای ظاهری که به سمت لاغری میرود.