معنی فارسی sloo

B1

مسیر یا روش آهسته و ملایم.

A slow or leisurely way of doing something.

example
معنی(example):

آنها همیشه مسیر آهسته را برای دوری از ترافیک انتخاب می‌کنند.

مثال:

They always take the sloo route to avoid traffic.

معنی(example):

سفر آهسته بسیار لذت‌بخش‌تر بود.

مثال:

The sloo journey was more enjoyable.

معنی فارسی کلمه sloo

: معنی sloo به فارسی

مسیر یا روش آهسته و ملایم.