معنی فارسی sluggardry

B1

حالت تنبلی و بی‌تحرکی، به ویژه در زمینه‌های اجتماعی یا حرفه‌ای.

The characteristic or quality of being a sluggard; laziness.

example
معنی(example):

تنبلی او موضوع بحث میان همسالانش بود.

مثال:

His sluggardry was a topic of discussion among his peers.

معنی(example):

از تنبلی در محل کار پرهیز کنید.

مثال:

Beware of sluggardry in the workplace.

معنی فارسی کلمه sluggardry

: معنی sluggardry به فارسی

حالت تنبلی و بی‌تحرکی، به ویژه در زمینه‌های اجتماعی یا حرفه‌ای.