معنی فارسی slummiest

B1

اسلموک‌ترین، توصیف مکانی یا وضعیتی است که بدترین حال و اوضاع را دارد.

Describing the condition that is the most unkempt or poorly maintained.

adjective
معنی(adjective):

Like a slum; run-down, dirty, decrepit.

example
معنی(example):

آنها به اسلموک‌ترین قسمت شهر رفتند.

مثال:

They moved to the slummiest part of the town.

معنی(example):

او سال‌ها در بدترین شرایط اسلموک زندگی کرد تا اینکه خانه جدیدی پیدا کرد.

مثال:

He lived in the slummiest conditions for years before finding a new home.

معنی فارسی کلمه slummiest

: معنی slummiest به فارسی

اسلموک‌ترین، توصیف مکانی یا وضعیتی است که بدترین حال و اوضاع را دارد.