معنی فارسی slurrying

B1

عمل ایجاد حالت گل‌مانند یا خمیری در ترکیب مواد.

The act of mixing a substance with a liquid to create a slurry.

example
معنی(example):

آنها در حال گل‌شدن ترکیب هستند تا از یکدستی غلظت مطمئن شوند.

مثال:

They are slurrying the mixture to ensure an even consistency.

معنی(example):

گل شدن معمولاً در آشپزی برای ترکیب ادویه‌ها و مایعات استفاده می‌شود.

مثال:

Slurrying is often used in cooking to blend spices and liquids.

معنی فارسی کلمه slurrying

: معنی slurrying به فارسی

عمل ایجاد حالت گل‌مانند یا خمیری در ترکیب مواد.