معنی فارسی slurried
B1به حالت گلمانند یا خمیری که معمولاً برای ترکیب مواد استفاده میشود.
In a state of being mixed with a large amount of liquid, usually to form a slurry.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ترکیب برای ترکیب مواد به صورت گلشده آماده شد.
مثال:
The mixture was slurried to combine the ingredients.
معنی(example):
نقاش رنگ را به صورت گلشده آماده کرد تا به راحتی استفاده کند.
مثال:
The painter slurried the paint for a smoother application.
معنی فارسی کلمه slurried
:
به حالت گلمانند یا خمیری که معمولاً برای ترکیب مواد استفاده میشود.