معنی فارسی smicks
B1موجودات خیالی که در داستانهای محلی به عنوان موجودات بازیگوش توصیف میشوند.
Imaginary creatures described in local folklore as playful beings.
- noun
noun
معنی(noun):
A chav; a spide.
example
معنی(example):
اسمیکها موجودات کوچک و بازیگوشی در افسانههای آن منطقه هستند.
مثال:
Smicks are small, playful creatures in the folklore of that region.
معنی(example):
کودکان داستانهای مربوط به اسمیکها و ماجراجوییهایشان را دوست دارند.
مثال:
Children love stories about smicks and their adventures.
معنی فارسی کلمه smicks
:
موجودات خیالی که در داستانهای محلی به عنوان موجودات بازیگوش توصیف میشوند.